نزاقلغتنامه دهخدانزاق . [ ن ِ ] (ع ص ) ناقه ٔ نزاق ؛ شترماده ٔ شتابرو. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سریعة. تندرو. (از اقرب الموارد). || ناقه ٔ صعب الانقیاد. (از الم
نزاقتلغتنامه دهخدانزاقت . [ ن َ ق َ ] (از ع ، اِمص ) مصدر منحوت از نَزق . سبکی . شتاب کردن به وقت خشم : و ترقی سن که لجام نزاقت شبان دست بالا گرفت . (جهانگشای جوینی ).