نشاشلغتنامه دهخدانشاش . [ ن َش ْ شا ] (اِخ ) وادیی است گیاه شورناک مر بنی نمیر را و در آن جای میان بنی عامر و اهل یمامة جنگی واقع شده است . (از منتهی الارب ). و گفته اند : و بال
نشاشةلغتنامه دهخدانشاشة. [ ن َش ْ شا ش َ ](ع ص ) سبخة نشاشة؛ شوره زار که خاکش خشک نگردد و گیاه نرویاند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
نشاشیبلغتنامه دهخدانشاشیب . [ ن َ ] (ع اِ) ج ِ نُشّاب .(از اقرب الموارد) (المنجد). رجوع به نُشّاب شود.
کهارفرهنگ نامها(تلفظ: kahār) (در اعلام) (= گهار) ، گهارگهانی سرداری تورانی است که در نبردهای تورانیان با ایرانیان شرکت داشت .
اسبگویش بختیاریاسب. تقسیمبندى اسبها از نظر رنگ: asb-e ablaq :اسب دو رنگ. korand:اسب قرمز کمرنگ. ~ komit:اسب پیشانى سفید قرمز تیره. ~ kahar:اسب سیاه. ~ nila:ا