ترمدلغتنامه دهخداترمد. [ ت َ م ُ ] (اِخ ) موضعی است در بلاد بنی اسد که پیغمبر (ص ) آنرا به حصین بن نضلة الاسدی به اقطاع واگذار فرمود... محمدبن موسی آرد: و صحیح این کلمه ثَرمَداء
ترمدلغتنامه دهخداترمد. [ ت ِ م ِ ] (اِخ ) ترمذ. نام شهری است مشهور به خراسان از جمله ٔ ولایات چغانیان از بلاد ماوراءالنهر که قاعده ٔ ولایات چغانیان و حاکم نشین آن بلاد است ... (
ترمدنلغتنامه دهخداترمدن .[ ت ِ م ُ دُ ] (اِخ ) رودی در شمال شرقی آسیای صغیر. و این نام قدیمی ترمه چایی بود. رجوع به ترمه چایی و قاموس الاعلام ترکی شود.
نامی ترمدیلغتنامه دهخدانامی ترمدی . [ ی ِ ت َم َ ] (اِخ ) (میر... خان ) محمدمعصوم بن میر سیدصفائی ترمدی بکری . از شاعران اواخر قرن دهم و اوایل قرن یازدهم است . وی به روایت مؤلف «شمع