تعینلغتنامه دهخداتعین . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] (ع مص ) ناشناسا نمودن خود را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || درنگ کردن جهت رسیدن بچیزی . || بیقین دیدن کسی را. || نزدیک آمدن جهت اع
تعینفرهنگ مترادف و متضاد۱. تشخص، تمکن ۲. بزرگی ۳. امتیاز ۴. نگرش ۵. بهچشم دیدن ۶. تشخص یافتن، تمکن یافتن
تعینفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. (فلسفه) به چشم دیدن چیزی و به یقین پیوستن.۲. لازم و محقق شدن امری یا چیزی.۳. بزرگی و دارایی پیدا کردن؛ جاه، مقام، و بزرگی داشتن.
تعین اوللغتنامه دهخداتعین اول . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ن ِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اصطلاح صوفیه و عبارت است ازمرتبه ٔ وحدت . (از کشاف اصطلاحات الفنون ) (از فرهنگ مصطلحات عرفا).
تعین ثانیلغتنامه دهخداتعین ثانی . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نزد صوفیان عبارت از مرتبه ٔوحدانیت است . (از فرهنگ مصطلحات عرفا) (از کشاف اصطلاحات الفنون ). و رجوع ب
تعیناتلغتنامه دهخداتعینات . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ] (اِ) چیزهای مخصوص و حصه ها و بهره ها. || حق خدمت و حق زحمت و خدمت و منصب . (ناظم الاطباء).
رمزگذاری تعینیdeterministic encryptionواژههای مصوب فرهنگستانطرح یا خوارزمی/ الگوریتم رمزیای که در آن به ازای یک متن ساده و کلید مشخص فقط یک متن رمز تولید یا ایجاد میشود
اکتعینلغتنامه دهخدااکتعین . [ اَ ت َ ] (ع ص ، اِ) اکتعون : رأیتهم اجمعین اکتعین ، از اتباع است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ اکتع در حالت نصبی و جری . رج