تسریلغتنامه دهخداتسری . [ ت َ س َرْ ری ] (ع مص ) به تکلف مردمی نمودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد) (از المنجد). || سریت خریدن . (زوزنی ). سریة
تسریجلغتنامه دهخداتسریج . [ ت َ ] (ع مص ) موی بافتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از المنجد) (از متن اللغة). || نیکو گردانیدن روی و جز آن . (تاج ا
تسریةلغتنامه دهخداتسریة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) از: («س ری ») سریه برآوردن و سریه فرستادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || زدودن اندوه را از کسی . (از متن اللغة).
تسرّیspilloverواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی پویا که به موجب آن یکپارچگی در یک حوزه از فعالیت اجتماع به حوزههای دیگر آن سرایت میکند
تسرّیcontagionواژههای مصوب فرهنگستاندر نظریة اجتماعی، گسترش رفتارها و هیجانها و نگرشها از یک عضو به عضو دیگر در گروه متـ . تسرّی اجتماعی social contagion تسرّی گروهی group contagion