تدردرلغتنامه دهخداتدردر. [ ت َ دَ دُ ] (ع مص ) تحرک چیزی . (متن اللغه ). بحرکت آمدن لحیه . (منتهی الارب ). جنبیدن و لرزیدن عضله . (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
تدحدرلغتنامه دهخداتدحدر. [ ت َ دَ دُ ] (ع مص ) غلطیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تدحرج . (متن اللغه ) (اقرب الموارد). رجوع به تدحرج شود.
کبوتردرهلغتنامه دهخداکبوتردره . [ ک َ ت َ دَ رَ ] (اِخ ) نام ایستگاه هشتم راه آهن تهران به بندرشاه میان بنکوه و سیمن دشت در 147 هزارگزی تهران . (یادداشت مؤلف ).
کبوتردریائیانProcellariidaeواژههای مصوب فرهنگستانتیرهای از راستۀ کبوتردریاییسانان که پرندگانی دریایی با بینی لولهای و منقار قلابدارند و طول بالهای باز آنها زیاد است
کبوتردریاییسانانProcellariiformesواژههای مصوب فرهنگستانپرندگانی دریایی که سوراخهای بینی آنها لولهایشکل است و منقار آنها از هفت تا نُه صفحۀ شاخی مشخص تشکیل شده است