تمبرلغتنامه دهخداتمبر. [ ت َ ] (فرانسوی ، اِ) تَمر. کاغذ کوچک چهارگوش که بر آن نشان پستخانه چاپ می شود و در پستخانه بر پاکت و غیر آن چسبانده می شود که نشان ادای کرایه ٔ پست است
تمبرفرهنگ انتشارات معین(تَ) [ فر. ] (اِ.) تکه کاغذی کوچک و چسبناک که ادارة پست چاپ و در مقابل اخذ حق حمل و نقل نامه ها و غیره به نامه و محمول الصاق کند.
کتمبرلغتنامه دهخداکتمبر. [ ک َ ت َ ب َ ] (ص ) کتنبر. کتنبل . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به کتنبل شود.
تمبرونلغتنامه دهخداتمبرون . [ ت َ ] (اِخ ) از معاصران اسکندر و از دوستان هارپالوس است که هارپالوس را به قتل رسانید و سپس عازم فتح برقه گردید ودر جنگ با سیرنیها و مردم برقه کشته شد
تمبرونلغتنامه دهخداتمبرون . [ ت َ رُ ] (اِخ ) سردار لاسدمونی . و معاصر اردشیر دوم . رجوع به تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1092 شود.