تناتلغتنامه دهخداتنات . [ ت َن ْ نا ] (اِ) مأخوذ از فرانسه ، به اصطلاح کیمیا ملحی که از اسید تنیک ساخته می شود. (از ناظم الاطباء).
تناتفلغتنامه دهخداتناتف . [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) برکنده شدن موی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). انتزاع . (اقرب الموارد). رجوع به تنتف و انتتاف شود.
تناتللغتنامه دهخداتناتل . [ ت َ ت ُ ] (ع مص ) دراز گردیدن و انبوه شدن علف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
اکتناتلغتنامه دهخدااکتنات . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) فروتنی کردن . || خشنود بودن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).