jinglesدیکشنری انگلیسی به فارسیجینلز، صدای جرنگ جرنگ، طنین زنگ، طنین زنگ ایجاد کردن، جرنگیدن، جرنگ جرنگ کردن
جَلاجِلjinglesواژههای مصوب فرهنگستاندستهای از خودصداهای تکانهای که از تعدادی شیء یا زنگوله تشکیل شده است و براثر برخورد آنها به یکدیگر صدا تولید میشود
janglesدیکشنری انگلیسی به فارسیjangles، داد و بیداد، غوغا، قیل و قال، جنجال، بحی، داد و بیداد کردن، جنجال کردن، غوغا کردن
janglesدیکشنری انگلیسی به فارسیjangles، داد و بیداد، غوغا، قیل و قال، جنجال، بحی، داد و بیداد کردن، جنجال کردن، غوغا کردن