تاناگرالغتنامه دهخداتاناگرا. (اِخ ) شهری به یونان قدیم در «به اوتی » و بر کنار رود «آسوپوس » واقع است . در سال 457 ق . م . اسپارتیها در این شهر بر آتنیها پیروز شدند. این شهر یکی از
راجپوتانالغتنامه دهخداراجپوتانا. (اِخ ) راجپوتانه . ناحیه ای است در شمال غربی هندوستان در جنوب پنجاب که تا منطقه ٔ متصرفی دولت راجستان گسترده میشود و مابین پنجاب و ولایتهای شمال غربی
تانارابینلغتنامه دهخداتانارابین . (اِ) از جمله ٔ اجسامی است که دارای خواص تانی ژن میباشند. رجوع به درمانشناسی دکتر عطایی ج 1 ص 479 و تانی ژن شود.
تانالغتنامه دهخداتانا. (اِخ ) رودی به «لاپونی » که فنلاند را از نروژ جدا سازد و به اقیانوس منجمد شمالی می ریزد و درازی آن در حدود 402 هزار گز است .
تاناکلغتنامه دهخداتاناک . (ص مرکب ) کسی که در وقت تکلم بیشتر حرف «ت » را تکلم کند. (ناظم الاطباء). گوینده ای که در سخن گفتن «تا» بسیار آرد : تمتمه ؛ سخن «تاناک » یا «میم ناک » گف
تانالغتنامه دهخداتانا. (اِخ ) عباس اقبال در تاریخ مغول بندری را به نام تانا ذکر می کند:... مخصوصاً در دو محل «تانا» یعنی بندر آزف و بوسفور نیز صاحب تأسیسات تجارتی شدند... (ص 56