تلمذلغتنامه دهخداتلمذ. [ ت َ ل َم ْ م ُ ] (ع مص ) شاگردی کردن . (دهار). شاگردی . (غیاث اللغات ). شاگردی و شاگردی کردن . (آنندراج ). آموختن . یقال : تلمذ عند فلان ؛ ای تعلم . (نا
تلمذفرهنگ مترادف و متضاد۱. دانشجویی، شاگردی، طلبگی، علمآموزی ≠ استادی، معلمی ۲. شاگردشدن، شاگردی کردن ۳. تحصیل کردن، درسخواندن ≠ درس دادن
تلمذفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهشاگرد شدن؛ شاگردی کردن؛ در نزد استاد یا معلم درس خواندن و چیزی آموختن.