تیرافکنلغتنامه دهخداتیرافکن . [ اَ ک َ ] (نف مرکب ) تیرانداز. که تیر افکند. پرتاب کننده ٔ تیر از کمان و جز آن : عطارد کرده ز اول خط جوزاسوی مریخ تیرافکن تماشا. نظامی .رجوع به تیران
تترافیلیده آلغتنامه دهخداتترافیلیده آ. [ ت ِ دِ ] (اِ) یکی از راسته های رده ٔ فرعی از رده ٔ اصلی سستدها یا کرمهای نواری میباشد. جانوران این راسته انگل مهره داران خون سردند. رجوع به جانو
تذرافلغتنامه دهخداتذراف . [ ت َ ] (ع مص ) رفتن اشک و جز آن . (زوزنی ).روان گردیدن سرشک . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (المنجد) (تاج العروس ) (متن اللغه ). || ریخت