تیتالیلغتنامه دهخداتیتالی . (ص نسبی ) غدار و مکار و چاپلوس و ناراست . (ناظم الاطباء). رجوع به تیتال شود.
تتالیلغتنامه دهخداتتالی . [ ت َ ] (ع مص )در پی یکدیگر شدن امور. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || آمدن سواران پی در پی . (از ناظم الاطباء): جأت
تتالیانلغتنامه دهخداتتالیان . [ ت ِ ] (اِخ ) قومی که پسر پادشاه آن ، ارشک بزرگ ، بر آن تیوخوس شورید و پارتها را از قید حکومت مقدونیها خلاص کرد. رجوع به ایران باستان ج 3 ص 2595 و 25
تیتاللغتنامه دهخداتیتال . (اِ) فریب و چاپلوسی را گویند. (برهان ). مکر و فریب و بدین معنی مشترک است در هندی . (آنندراج ). فریب و حیله و مکر و چاپلوسی .(ناظم الاطباء). فریب و مکر و
تیتانیالغتنامه دهخداتیتانیا. (اِخ ) ملکه ٔ پریان و زن اوبرون و یکی از اشخاص کتاب «رؤیای یک شب تابستانی » اثر شکسپیر است . (از لاروس ). رجوع به فرهنگ فارسی معین شود.