تیبلغتنامه دهخداتیب .(اِ) بر وزن و معنی سیب است که عرب تفاح گوید. (برهان ) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از ناظم الاطباء). اینکه صاحب برهان گفته به معنی سیب است که عرب تفاح گوید خطااس
تیبفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده= شیب۲ شیبوتیب: ◻︎ نبوده مرا هیچ با تو عتیب / مرا بیگنه کردهای شیبوتیب (دقیقی: ۱۱۳).
کتیبلغتنامه دهخداکتیب . [ ک َ ] (ع ص ) دوخته . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || مشک سربسته . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سر بسته (مذکر و مؤنث در وی یکسان است
کتیبلغتنامه دهخداکتیب . [ ک ِ ] (اِ) بندی که بر پای نهند و غلی که بر گردن گذارند. (برهان ) (ناظم الاطباء). بند و غل . (اوبهی ) : اگرم برآورد بخت به تخت پادشاهی نه چنانکه بنده با
کتیبلغتنامه دهخداکتیب . [ ک ِ ] (ع اِ) مأخوذ از کتاب بمعنی نوشته شده . اماله ٔ کتاب است و اماله گویندکه حرکت ما قبل الف را به کسر میل دهند بطرزی که الف بصورت یای مجهول پیدا شود
تیب و شیبلغتنامه دهخداتیب و شیب . [ ب ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) این لغت از اتباع است همچو تار و مار و امثال آن به معنی سرگشته و شتابزده . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).