تیلغتنامه دهخداتی . (اِ) توغ . داغداغان . (یادداشت بخطمرحوم دهخدا). رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 270 شود.
تیلغتنامه دهخداتی . (اِ) نام دیگر حرف تا. (المعجم از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). ت . تا. تاء. (یادداشت ایضاً).
تیلغتنامه دهخداتی . (ص ) مخفف تهی است که خالی باشد. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی )(از غیاث اللغات ) (از فرهنگ جهانگیری ) : آن یکی مردیست قوتش جمله درد
تیجلغتنامه دهخداتیج . (اِ) نخ ابریشم . (برهان ) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). ابریشم خام . (ناظم الاطباء). || پنبه ای که آن را بدست از هم بگشایند و ب
تیکلغتنامه دهخداتیک . [ ک َ ] (ع اِ) اسم اشاره ، مانند: تلک مؤنث ذلک ؛ یعنی این زن . (ناظم الاطباء).
تیکلغتنامه دهخداتیک . (اِخ ) داستان نویس و هنرشناس آلمانی که در برلن متولد شد. وی رمانتیزم آلمان را تا سرحد خیال پردازی و فانتزی رهبری کرد (1773-1853 م .). (از لاروس ). رجوع به
تیولغتنامه دهخداتیو. (اِ) طاقت بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 412). تاب و طاقت و توانائی . (برهان ) (ناظم الاطباء). همان توان است . (از شرفنامه ٔ منیری ). طاقت و توانائی که تاب ب