تشعشعیلغتنامه دهخداتشعشعی . [ ت َ ش َ ش ُ ] (ص نسبی ) منسوب به تشعشع.- حرارت تشعشعی ؛ حرارتی است که بر اثر تشعشع از جایی به جای دیگر منتقل می گردد مانند دستگاههای حرارتی تشعشعی ک
تشعشعلغتنامه دهخداتشعشع. [ ت َ ش َ ش ُ ] (ع مص ) اندک ماندن از ماه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سپری شدن روزهای ماه جز مقدار کمی از آن : تشعشع الشهر تقضی الا اقله . (از اقرب
تشلشللغتنامه دهخداتشلشل . [ ت َ ش َ ش ُ ] (ع مص ) چکانیدن و ریختن شمشیر خون را: تشلشل السیف بالدم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). حدیث : یتشلشل دماً