وهطلغتنامه دهخداوهط. [ وَ ] (ع اِ) لاغری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). || گروه . (آنندراج ) (منتهی الارب ). جماعت . (اقرب الموارد). || بوستان و عرفطستان . (منتهی
وهطةلغتنامه دهخداوهطة. [ وَ طَ ] (ع اِ) زمین پست مغاک . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). و این لغتی است در وهدة. (اقرب الموارد). ج ، وَهْط، وِهاط. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (اقرب
هطوعلغتنامه دهخداهطوع . [ هَُ ] (ع مص ) شتابان و ترسان پیش آمدن . || متوجه شدن به چشم و برنگرفتن از آنچه نگریست وی را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به هطع شود.