هرهارلغتنامه دهخداهرهار. [ هََ ] (ع ص ) بسیار از آب و شیر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || بسیار خندنده . (منتهی الارب ). ضحاک در امر باطل . بیهوده خند. (از اقرب الموارد). || گ
چهرهپردازیفرهنگ مترادف و متضاد۱. نقاشی، صورتگری، صورتسازی، چهرهسازی، نگارگری ۲. طراحی، چهرهنگاری ۳. وصف، توصیف