هریرلغتنامه دهخداهریر. [ هََ ] (اِخ ) بقول ابن الندیم یکی از بلغای عشره ٔ ناس است . (یادداشت به خط مؤلف ).
هریرلغتنامه دهخداهریر. [ هََ ] (ص ) به معنی کننده است که فاعل کردن باشد. (برهان ). مصحف یا مجعول است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).
هریرلغتنامه دهخداهریر. [ هََ ] (ع مص ، اِ) زنوییدن سگ و زونویه . (تاج المصادر بیهقی ). بانگ کردن سگ . (یادداشت به خط مؤلف ). بانگ سگ از سرما کمتر از نباح . و یوم هریر روزی است
هریرلغتنامه دهخداهریر. [ هَُ رَ ] (اِخ ) (یوم الَ ...) جنگی که میان بکر و بنی تمیم واقع شد و در آن حارث بن بیبةالمجاشعی کشته شد. (از مجمع الامثال میدانی ). رجوع به هَریر شود.
هریریةلغتنامه دهخداهریریة. [ هَُ رَ ری ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از راوندیه که اصحاب ابوهریره ٔ راوندی هستند و آنهارا عباسیه ٔ خلص نیز میخوانند... طرفدار امامت عباس بن عبدالمطلب عم حضر
ابوهریرةلغتنامه دهخداابوهریرة. [ اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) الدوسی . رجوع به ابوهریرة عبدالرحمن بن صخر ازدی شود.
ابوهریرةلغتنامه دهخداابوهریرة. [ اَ هَُ رَ رَ ] (اِخ ) عویف بن درهم بن بکربن وائل . محدث است . او از زیدبن وهب و از او مروان بن معاویة الفزاری روایت کند.