issueدیکشنری انگلیسی به فارسیموضوع، شماره، نشریه، نسخه، عمل، فرزند، نژاد، کردار، اولاد، بر امد، پی امد، نتیجه بحی، سرانجام، صادر کردن، بیرون آمدن، خارج شدن، صادر شدن، انتشار دادن، رواج دادن، فرستا دن
issueدیکشنری انگلیسی به فارسیموضوع، شماره، نشریه، نسخه، عمل، فرزند، نژاد، کردار، اولاد، بر امد، پی امد، نتیجه بحی، سرانجام، صادر کردن، بیرون آمدن، خارج شدن، صادر شدن، انتشار دادن، رواج دادن، فرستا دن