جداسازی 1isolation 2واژههای مصوب فرهنگستاندر نظریۀ روانکاوی، سازوکاری دفاعی که ازطریق آن ارتباط میان اندیشهها و احساسهای ناخوشایند با اندیشهها و احساسهای دیگر مرتبط با آنها قطع میشود
جداشدگیisolation 3واژههای مصوب فرهنگستانوضعیت دادهای که در هنگام پردازش آن در یک تراکنش، سامانه اجازه ندهد دیگر تراکنشها از آن بهرهبرداری کنند
جدایی تولیدمثلیreproductive isolationواژههای مصوب فرهنگستاننبود امکان درونآمیزی (interbreeding) بین اعضای یک جمعیت یا زیرگونهها یا گونههای آن
بامپوشisolation 1 (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانپوششی در بام که از آن برای جلوگیری از نفوذ آب استفاده شود
جداسازی مسیرflank protection, route isolationواژههای مصوب فرهنگستانجدا کردن مسیر برای جلوگیری از ورود احتمالی قطارهایی که در خطوط جانبی حرکت میکنند
جدایی تولیدمثلیreproductive isolationواژههای مصوب فرهنگستاننبود امکان درونآمیزی (interbreeding) بین اعضای یک جمعیت یا زیرگونهها یا گونههای آن