142 مدخل
متصل شده، در هم امیختن، بهم امیختن، با هم مخلوط کردن
میانمار، در هم امیختن، بهم امیختن، با هم مخلوط کردن
تعطیل
واسطه
تراز واسطه
تعطیلات
intermeddlesome
intermeddle، مداخله کردن، فضولی کردن
intermixtly
interlined، در میان سطرها نوشتن، استر گذاشتن
interfiled