interjectingدیکشنری انگلیسی به فارسیمداخله، بطور معترضه گفتن، در میان اوردن، در میان انداختن، در میان امدن، مداخله کردن
جالب توجهدیکشنری فارسی به انگلیسیextraordinary, eye-catcher, interesting, noteworthy, remarkable, singular