اتصال متقابل سامانههای بازopen systems interconnectionواژههای مصوب فرهنگستانالگوی مرجعی که سازمان بینالمللی تدوین استاندارد (ایزو) به عنوان تنها چارچوب پذیرفتهشده برای ارتباط میان سامانههای مختلفی که سازندگان متفاوت دارند ارائه داده
الگوی اتصال متقابل سامانههای بازopen systems interconnection modelواژههای مصوب فرهنگستان← اتصال متقابل سامانههای باز
الگوی مرجع اتصال متقابل سامانههای باز، الگوی مرجع اتسابopen systems interconnection reference modelواژههای مصوب فرهنگستان← اتصال متقابل سامانههای باز
اتصال متقابل سامانههای بازopen systems interconnectionواژههای مصوب فرهنگستانالگوی مرجعی که سازمان بینالمللی تدوین استاندارد (ایزو) به عنوان تنها چارچوب پذیرفتهشده برای ارتباط میان سامانههای مختلفی که سازندگان متفاوت دارند ارائه داده
اتصالدیکشنری فارسی به انگلیسیconjunction, connection, hitch, interconnection, joint, junction, juncture, linkage, linkup, splice
رابطهدیکشنری فارسی به انگلیسیaffiliation, alliance, association, communication, connection, interconnection, intercourse, interrelationship, kinship, liaison, linkage, links, pertinence, re