تعریف معناییintensional definitionواژههای مصوب فرهنگستانتعریفی بیانگر معنای یک مفهوم با استفاده از یک مفهوم فراپایه و مشخصههای محدودگر
زبان درونیinternalized language, internal language, intensional languageواژههای مصوب فرهنگستاندانش زبانی ملکۀ ذهن یک گویشور بومی
intentionدیکشنری انگلیسی به فارسیقصد، مقصود، منظور، تصمیم، عزم، غرض، مراد، عمد، مفهوم، خیال، فکر، عزیمت