انسجامintegrityواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت و خصوصیت فردی که هماهنگی درونی اخلاقی و صداقت و راستگویی با خود و دیگران دارد متـ . یکپارچگی
یکپارچگیintegrityواژههای مصوب فرهنگستانموجودیت کامل یک مجموعه اطلاعات که عناصر آن با یکدیگر سازگارند
قدرآزمای یکپارچگیintegrity check value, ICVواژههای مصوب فرهنگستاننوعی جمعآزما (checksum) که قابلیت کشف تغییر را در یک سامانۀ اطلاعاتی دارد
تمامیت سرزمینیterritorial integrityواژههای مصوب فرهنگستانحق کشور در حاکمیت و اعمال قدرت در محدودۀ مرزهایش متـ . تمامیت ارضی
یکپارچگی ارجاعیreferential integrity, RIواژههای مصوب فرهنگستانمفهومی در پایگاهدادههای رابطهای که در آن جدولهای پدر و فرزندی همخوانی دارند
استحکامدیکشنری فارسی به انگلیسیconsistency, integrity, solidity, soundness, stability, steel, strength, sturdiness, support, tenacity
بزرگواریدیکشنری فارسی به انگلیسیdecency, generosity, graciousness, grandeur, integrity, magnanimity, nobility, nobleness, poise, royalty, self-respect, sereneness, serenity