indoctrinatesدیکشنری انگلیسی به فارسیظهور می کند، اموختن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به
indoctrinatingدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک کننده، اموختن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به
indoctrinateدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک کردن، اموختن، تلقین کردن، اغشتن، اشباع کردن، تعالیم مذهبی یا حزبی را اموختن به
آموزاندندیکشنری فارسی به انگلیسیbreed, drill, educate, familiarize, indoctrinate, instruct, school, teach
تلقین کردندیکشنری فارسی به انگلیسیdrum, impregnate, inculcate, indoctrinate, inseminate, persuade, suggest