همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

+

ترجمه مقاله

indite

inˈdīt

دیکشنری

indite، انشاء کردن، درست کردن، تصنیف کردن، نوشتن

جست‌وجوی دقیق

indite

دیکشنری انگلیسی به فارسی

indite، انشاء کردن، درست کردن، تصنیف کردن، نوشتن

جست‌وجوی مشابه

indited

دیکشنری انگلیسی به فارسی

علامت گذاری شده، انشاء کردن، درست کردن، تصنیف کردن، نوشتن

inditement

دیکشنری انگلیسی به فارسی

inditement

indites

دیکشنری انگلیسی به فارسی

شاخص ها، انشاء کردن، درست کردن، تصنیف کردن، نوشتن

indirect plasma

فرهنگ لغات علمی

پلاسمای غیر مستقیم

indeterminableness

دیکشنری انگلیسی به فارسی

عدم قطعیت

جست‌وجوی متن

به شعر درآوردن (قدیمی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indite

بیان کردن به صورت ادبی (قدیمی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indite

منثور کردن (قدیمی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indite

منظوم کردن (قدیمی)

دیکشنری فارسی به انگلیسی

indite

inditement

دیکشنری انگلیسی به فارسی

inditement