بازنامزدincumbentواژههای مصوب فرهنگستانفردی که منصبی را در اختیار دارد و برای تصدی مجدد آن دوباره یا چندباره نامزد میشود
مستاجردیکشنری فارسی به انگلیسیholder, incumbent, leaseholder, lessee, lodger, occupant, roomer, tenant