ناپاک، ناخالص، کثیف، ناصاف، ژیژ، چرک، نا درست
ناخوشایند
امپراطور
داور، داوری، داور مسابقات، حکمیت، سرحکم، داوری کردن
نفوذ
نفوذ کرد
خرابی
ناخودآگاه
impure
impure, wanton
impure, promiscuous