25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
irrealizable
practicable
effecting
تحقق بخشیدن
effect
معمول کردن
بیشتر بدانید
preemptions
تنور
خش خش (صدا)
tilpah
کیلک
گوشت
جستوجوی دقیق
impracticability
دیکشنری انگلیسی به فارسی
غیر قابل اجرا بودن، غیر عملی بودن، چیز غیر عملی