impossibleدیکشنری انگلیسی به فارسیغیرممکن است، غیر ممکن، ممتنع، نشدنی، غیر عملی، نامحتمل، امکان نا پذیر، غیر میسر
impassableدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل عبور است، صعب العبور، غیر قابل عبور، بی گدار، غیر قابل پذیرش