40 مدخل
قابل قبول، کینه توز، سنگ دل
ناکارآمدی
قابل انعطاف
بیهوده
قابل اجرا
غیر ممکن است، غیر محسوس، لمس نشدنی، نامحسوس
implacable
implacable, intransigent, irreconcilable, uncompromising
implacable, irreconcilable