لرزیدن، فرو رفتن، فرو بردن، غوطه دادن
ظهور، پدیدار شدن، بیرون آمدن
دوباره ظاهر می شود
غوطه ور شده، فرو رفتن، فرو بردن، غوطه دادن
غرق شدن، فرو رفتن، فرو بردن، غوطه دادن
غوطه ور، فرو بردن، پوشاندن، غسل ارتماسی دادن، غوطه دادن، زیر اب کردن
انبوه
تجدید حیات