هماللغتنامه دهخداهمال . [ هَُ م ْ ما ] (ع ص ، اِ) ج ِ هامل . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به هامل شود.
هماللغتنامه دهخداهمال . [ هَُ م ْ ما ] (ع ص ) نرم و سست از هر چیزی . || زمین ویران و خراب شده از جنگ که کسی آباد نکند آن را. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
هماللغتنامه دهخداهمال . [ هََ / هَُ ] (اِ) قرین و همتا و شریک و انباز. (برهان ). دو چیز که در کنار هم به مناسبت قرار گیرند : دل من پرآزار از آن بدسگال نبد دست من چیره بر بدهمال
گهماللغتنامه دهخداگهمال . [ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان جانکی بخش سردگان شهرستان شهرکرد. واقع در 6 هزارگزی شمال باختر لردگان ، متصل به راه عمومی گهمال به لردگان . محلی کوهستان