هثلغتنامه دهخداهث . [ هََ ث ث ] (ع مص ) دروغ گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || هث چیزی ؛ درآمیختن برخی از آن به برخی دیگر. (از معجم متن اللغة).
جهثلغتنامه دهخداجهث . [ ج َ ] (ع مص ) سبک گردیدن از بیم یا خشم یا طرب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
وهثلغتنامه دهخداوهث . [ وَ ] (ع مص ) کوشیدن و ستیهیدن در چیزی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). || سخت سپردن زیر پای . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). و فعل آن از باب ض
هثملغتنامه دهخداهثم . [ هَُ ث ُ ] (ع اِ) ریگ توده ٔ فروریخته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة).
نوشیدگویش خلخالاَسکِستانی: bentəš دِروی: b.ent.š شالی: b.ient.š کَجَلی: âhârd.əš کَرنَقی: axwoardəše کَرینی: behentəšə کُلوری: bentəš گیلَوانی: bentəš لِردی: âxardəšə
برنامۀ آموزش فردیindividualized educational planواژه‌های مصوب فرهنگستانبرنامۀ اجباری دولت برای آموزش کودکان توان‌خواه باتوجه‌به ویژگی‌های فردی آنها اختـ . باف IEP
کوچکدیکشنری فارسی به انگلیسیbit, diminutive, et _, ette _, exiguous, ie _, invisible, junior, kin _, let _, ling _, little, petty, pint-size, pocket, pocket-size, slight, small, spare, thu
وابسته بهدیکشنری فارسی به انگلیسیacious _, ac_, ate, ative _, eer _, hypo-, ian _, ic _, ie _, ish _, ive _, of, ory _
