هذاذلغتنامه دهخداهذاذ. [ هََ ] (ع مص ) شتاب خواندن مکتوب را. (آنندراج ) (منتهی الارب ). شتاب خواندن قرآن را. || نقل کردن حدیث را. (اقرب الموارد).
هذاذلغتنامه دهخداهذاذ. [ هََ ذْ ذا ] (ع ص ) نیک برنده . (منتهی الارب ): سیف هذاذ؛ شمشیر نیک برنده . (ناظم الاطباء). || جمل هذاذ؛ شتر نر پیشی گیرنده . (منتهی الارب ) (اقرب الموار
هذاذیکلغتنامه دهخداهذاذیک . [ هََ ذَ ] (ع اِ فعل ) بازایست . (منتهی الارب ). یعنی بازایست و دورباش و این کلمه را در وقتی میگویند که خواسته باشند مردم از چیزی بازدارند. گویند هذاذی