اغناءلغتنامه دهخدااغناء. [ اِ ] (ع مص ) بی نیاز کردن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). توانگر کردن کسی را وبی نیاز گردانیدن . توانگر گردانیدن . (المصادر زوزنی ). نائب بسنده شدن
اغناظلغتنامه دهخدااغناظ. [ اِ ] (ع مص ) در سخت مشقت و اندوه افکندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). همواره همراه بودن اندوه کسی را. لغتی است در غنظة. (از اقرب الموارد).در سختی و
اغناقلغتنامه دهخدااغناق . [ ] (اِخ ) شهرکی است از نواحی ترکستان به ماوراءالنهر که از توابع بناکت محسوب است و گاه آن را «یغناق » گویند. (از معجم البلدان ). و رجوع به جهانگشای جوین