اطریحلغتنامه دهخدااطریح . [ اِ ] (ع ص ) دراز کج در یکی از دو نیم آن . (از اقرب الموارد). || سنام اطریح ؛ کوهان دراز. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). کوهان دراز. (مهذب الاسماء) (آن
اطریشلغتنامه دهخدااطریش . [ اُ ] (اِخ ) . اُتریش نام یکی از ممالک فرنگ است و نام دیگرش آستریا و نمسه است . (فرهنگ نظام ). مأخوذ از فرانسه ، اتریش . نمسه . (ناظم الاطباء). و در ذ
اطرحدیکشنری عربی به فارسیسنجاق کراوات , برش , سيخ , شکل سيخ , بشکل مته , سوراخ کن , سوراخ کردن , نوشابه دراوردن (از چليک) , براي نخستين بار بازکردن , بازکردن يامطرح نمودن , بسيخ کشيدن ,
اریحالغتنامه دهخدااریحا. [ اَ ] (اِخ ) اریخا. اریحه . لغتی عبرانی است و آن نام مدینه ٔ جبارین غور در سرزمین اردن شام است ، بین آن و بیت المقدس سواره یکروز راهست و راه آن از جبال
اریحالغتنامه دهخدااریحا. [ اَ ] (اِ) نوعی گل که شکوفه ٔ آن چلیپاشکل و اصل آن از سوریه و فلسطین است و نام علمی آن ((اناستاتیکا هِرکونتینا)) است .