اصدملغتنامه دهخدااصدم . [ اَ دَ ] (ع ص ) برکنده تر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). انزع . (اقرب الموارد).
اصطدادلغتنامه دهخدااصطداد. [ اِ طِ ] (ع مص ) اصطداد زن ؛ در پرده شدن وی . پرده یا چادر بر روی افکندن وی . (از قطر المحیط). صداد بر رخ افکندن زن . (اقرب الموارد). رجوع به صِداد شود