ارفضاضلغتنامه دهخداارفضاض . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) پراکنده شدن . پریشان شدن . (منتهی الأرب ). || برشاشیده شدن و پریشان شدن سرشک . (منتهی الأرب ). چکیدن سرشک . پاشیده شدن اشک و آب و
ارضاضلغتنامه دهخداارضاض .[ اِ ] (ع مص ) درنگی کردن . (منتهی الأرب ). درنگی شدن مرد. (تاج المصادر بیهقی ). || آهسته و گران گردیدن . (منتهی الأرب ). || سخت دویدن .(منتهی الأرب )
ارفاضلغتنامه دهخداارفاض . [ اِ ] (ع مص ) بچرا گذاشتن شتران را در چراگاه . (منتهی الأرب ). فروگذاشتن اشتر بی شبان . (تاج المصادر بیهقی ). || فراخ شدن وادی . (منتهی الأرب ).
انفضاضلغتنامه دهخداانفضاض . [ اِ ف ِ ] (ع مص ) شکسته و ریزه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شکسته شدن . ریزه شدن . (ناظم الاطباء). انکسار. (از اقرب الموارد). || منتشر و پراکنده گ