اردالغتنامه دهخدااردا. [ اَ ] (اوستایی ، ص ) ارتا. ارت . ارد. مأخوذ از اَرتَه و اَرِتَه اوستائی و رتَه سانسکریت بمعنی درستی و راستی و پاکی و تقدس و مجازاً مقدس . این کلمه بصورت
اردالغتنامه دهخدااردا. [ اُ ] (اِخ ) (خاندان ...) یکی از قبایل آق اردو. چون باتو مقتدرترین پسران جوجی بود، اردا پسرش هم که جانشین او گردید وممالک ماورای سیحون را به ارث یافت عمل
ارداویرافلغتنامه دهخداارداویراف . [ اَ ] (اِخ ) (ویراف مقدس ) نام یکی از موبدان که به عقیده ٔ پارسیان صاحب معراج بوده و ارداویرافنامه معراج نامه ٔ اوست . برخی از مستشرقین مانند بارتِ