اردللغتنامه دهخدااردل . [ اَ دَ ] (اِخ ) نام قصبه ای بجنوب غربی ده کرد (شهر کرد). || ناحیه ای در کوهستانهای بختیاری در جنوب شرقی کاج . || از نواحی مازندران . رجوع بسفرنامه ٔ ماز
کاردللغتنامه دهخداکاردل . [ دُ ] (فرانسوی ، اِ) عصاره ٔ اتری و الکلی دانه ٔ گیاهی است بنام «اناکاردوم اُکسیدانتالی » از خانواده ٔ «تربانتاسه » که در هند غربی میروید. به شکل مایع
اردلانلغتنامه دهخدااردلان . [اَ دَ ] (اِخ ) (مرکب از: ارددرستی و راستی و پارسائی + لان مزید مؤخر) اسم طایفه ای از ایلات کرد ایران که در سنندج مسکن دارند. اهالی آن از دیگر طوایف ب
اردلان کثلغتنامه دهخدااردلان کث . [ اَ دَ ک َ ] (اِخ ) شهرکی است در شاش ماوراءالنهر سیحون از اقلیم فرغانه . کلشجک ، خمبرک ، اردلان کث ، ستبغوانجناح ، شهرکهایی اند بیکدیگر نزدیک و آبا
اردلانیلغتنامه دهخدااردلانی . [ اَ دَ ] (ص نسبی ) منسوب به اردلان . رجوع به برهان الدین و لباب الالباب ج 1ص 245 و 246 شود.