اربیاتلغتنامه دهخدااربیات . [اُ بی یا ] (ع اِ) ج ِ اُربیة، بمعنی بیغوله ٔ ران .- فتق الاربیات ؛ فتق بیغوله ٔ ران . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ).
اربیانلغتنامه دهخدااربیان . [ اِ ] (ع اِ) حیوانیست بحری . (مفاتیح ). نوعی ماهی است که بهندی جهینکا خوانند. ملخ دریائی . (بحر الجواهر). ملخ آبی و آنرا بهندی جهینکه خوانند. (منتهی ا
اربیتلغتنامه دهخدااربیت . [ اِ ] (اِخ ) شهری است به روسیه ٔ شرقی (سیبری )، بمسافت 410 هزارگزی مشرق پِرم در ملتقای دو نهراربیت و نیتزا، دارای 10000 تن سکنه و معادن است .