افاقلغتنامه دهخداافاق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَفَق ، یعنی روی راه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به افق و افق الطرایق شود.
افاقلغتنامه دهخداافاق . [ اَف ْ فا ] (ع ص ) کسی که در نواحی زمین برای کسب معیشت رود. (از ناظم الاطباء).
افاقلغتنامه دهخداافاق . [ اُ ] (اِخ ) یوم ...، نام یکی از ایام عرب است . این وقعه در بلاد بنی یربوع در موضعی بنام افاق روی داد و عمربن الجزور فارس بکر بدست معدان بن قعنب تمیمی ب
افاقةلغتنامه دهخداافاقة. [ اِ ق َ ] (ع مص ) در زه نهادن سوفار تیر را تا سر کند. (از منتهی الارب ). در زه نهادن سوفار تیر را. (از ناظم الاطباء). فوق تیر بر زه نهادن تا تیراندازی ک
افاقةلغتنامه دهخداافاقة. [ اِ ق َ] (اِخ ) یوم ...، یکی از ایام عرب است . و این وقعه در موضعی بنام افاقه روی داد. و بسطام بن قیس بن مسعود شیبانی بر بنی یربوع غارت برد و لشکر آنها
افاقةلغتنامه دهخداافاقة. [ اُ ق َ ] (اِخ ) نام موضعی در کوفه و آبی مر بنی یربوع را. (از ناظم الاطباء). موضعی است از اراضی حزن نزدیک به کوفه . و مفضل گوید: آبی است بنی یربوع را. و