استعانتفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. یاری خواستن؛ کمک خواستن.۲. کمک؛ یاری.۳. (ادبی) در بدیع، آوردن شعر شاعری در کلام یا شعر خود برای کمک به مراد و مقصود خویش.
استانترلغتنامه دهخدااستانتر. [ اِ تا ت ُ ] (اِخ ) در اساطیر یونانی یکی از رزم آوران یونان ، قهرمان محاربه ٔ تروا. وی آوازی مهیب داشت .