استفسارفرهنگ مترادف و متضاداستخبار، استطلاع، استفهام، اقتراح، بازجست، بازجویی، پرسش، تحقیق، تفحص، جستار، جستجو، رسیدگی، سوال
استفسارلغتنامه دهخدااستفسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بیان کردن خواستن . (منتهی الارب ). تفسیر کردن خواستن . (تاج المصادر بیهقی )(زوزنی ). اظهار خواستن . (غیاث ). طلب ابانت . || پرسیدن .
استفسارفرهنگ انتشارات معین(اِ تِ) [ ع . ] 1 - (مص م .)تفسیر خواستن . 2 - پرسیدن . 3 - (اِ مص .) پرسش . 4 - جستجو، تفحص .
استفسردیکشنری عربی به فارسیپرسش کردن , جويا شدن , باز جويي کردن , رسيدگي کردن , تحقيق کردن , امتحان کردن , استنطاق کردن , پرسيد , سؤال كرد , خواستار توضيح شد
استحسارلغتنامه دهخدااستحسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) مانده شدن . (زوزنی ) (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ).
استعسارلغتنامه دهخدااستعسار. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) سخت و استوار گردیدن . || دشوار گشتن کار. دشوار گردیدن کار. || دشواری خواستن . (منتهی الارب ): استعسره ؛ طلب معسوره . (تاج العروس ).