استیلغتنامه دهخدااستی . [ اَ ] (اِخ ) شهری حصین در ولایات سارد (ایطالیا)، و آن کرسی ناحیتی است بهمین نام ، در ملتقای دو نهر تانار و بوربو بمسافت 360 میلی جنوب شرقی تورن با راه آ
استیلغتنامه دهخدااستی . [ اُ ] (اِخ ) بندری در روم قدیم ، نزدیک مصب رود تیبر که اکنون از گل و لای دریا انباشته شده و در آنجا حفریات مهمی کرده اند.
جاستیلغتنامه دهخداجاستی . [ ] (اِخ ) فقیه علی که مدرسه ای بنام وی (مدرسه فقیه علی ) به کوی اصفهانیان در ری بوده است . (کتاب النقض ص 47).
کاستیدیکشنری فارسی به انگلیسیblemish, defect, deficiency, demerit, disadvantage, disfigurement, drawback, failing, failure, fault, flaw, imperfection, limitation, need, poverty, shortcoming