اقتلاعلغتنامه دهخدااقتلاع . [ اِت ِ ] (ع مص ) از بیخ برکندن . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) : شهاب الدین بقصدتخریب رباع و اقتلاع قلاع ملاحده بجانب قهستان رفت
اقتلافلغتنامه دهخدااقتلاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) با ظرفی گرفتن چیزی را بی سنجیدن و وزن کردن . || از بن برکنده شدن چنانکه ناخن . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
اقتیازلغتنامه دهخدااقتیاز. [ اِ ] (ع مص ) خوردن پلنگ کسی را. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (منتهی الارب ).
اقلازلغتنامه دهخدااقلاز. [ اِ ] (ع مص ) سپوختن ملخ دم را بزمین تا بیضه نهد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).