اخلغتنامه دهخدااخ . [ اَ ] (صوت )اَه . آه . صوتی است نمودن نفرت و کراهت را. و شعوری بنقل از شرفنامه و برهان و مؤید الفضلاء معنی تحسین و آفرین نیز بدو داده است و اخ اخ را بمعن
اخلغتنامه دهخدااخ . [ اَ ] (ع اِ) برادر : واجعل لی وزیراً من اهلی هارون اخی . (قرآن 30/20 - 31). در این وقت اخی و معتمدی ابوالقاسم ابراهیم بن عبداﷲ الحصری ... برسولی فرستاده آ
جاخلغتنامه دهخداجاخ . [ جاخ خ ] (ع ص ) کسی که از جائی بجائی شود. || کسی که شکم خود را بلند کند. || کسی که هر دو بازو را در سجده باز دارد. || درازکشنده با تمکن و استرخاء. کسی که
واخفرهنگ انتشارات معین(اِصت .) (عا.) 1 - کلمه ای است دال به تأسف و حسرت . 2 - کلمه ای است دال بر تحسین و خوشایندی .